هوا در فشار 3 اتمسفری غلظتی مانند شربت دارد یا حداقل با 31 روز سپری کردن در ایستگاه تحقیقاتی و آزمایشگاه آبی  Aquarius متعلق به NOAA در کیلارگو فلوریدا این طور احساس میشود.

در چنین جائی نفس کشیدن برایتان سخت خواهد بود زیرا که غلظت هوا 3 برابر غلظت هوا در سطح است و شما خیلی بیشتر آن را احساس خواهید نمود چراکه رگلاتور در داخل دهانتان نیست . احساسی که در ابتدا بسیار ملموس است ولی کمی بعد آن را فراموش میکنید و توجه شما به چیزهای دیگری جلب خواهد شد . مانند موجهائی که از روی سرتان رد میشوند و اثری شبیه به بادکش دارند و در گوشها مکشی را ایجاد میکنند که خوشایند نیست . جوانه های چشائی حساسیت خود را به طعم از دست میدهند و این توهم در من ایجاد شده بود که هیچگاه به حالت اول بر نخواهم گشت. من تمامی غذاهایم را داخل شیشه های سس تند میخیساندم تا حداقل غذا به خود طعمی بگیرد. سوت زدن در آن هوا غیر ممکن است . صدایتان عوض میشود و متوجه شدم که موهایم سریعتر رشد میکنند و با اینکه آن زیر زخمهایتان سریعتر خوب میشوند ولی احتمال بروز عفونت از هر گونه زخمی بیشتر میشود. زیرا هوا مرطوب است. عفونت گوش و سینوسها یک خطر دائمی محسوب میشود . مشکل ترس از فضای بسته و محصور در مورد من وجود نداشت ، زیرا که من در کشتی Calypso بزرگ شده ام و در شهر نیویورک با هم اتاقیهایم زندگی میکنم ولی در نهایت هیچکدام از این مشکلات کوچک واقعا به حساب نمی آیند . زیرا که ما نعمت نامحدود زمان ماندن در کف را در اختیار داشتیم . دیگر نیازی نبود که برای تعویض سیلندرها توقف کنیم . ما به راحتی در ایستگاه زیر آبی سیلندرها را پر میکردیم و این به آن معنی است که هر روز بین 6 تا 12 ساعت غواصی میکردیم . 6 دانشمند همراه ما در این 31 روز اطلاعاتی با ارزش 3 سال راجمع آوری نمودند و حداقل 10 مقاله از آن منتشر خواهد شد . ما همچنین بخشهای مهم و جالب این ماجراجوئی را در یک فیلم مستند که هنوز در حال جمع آوری هزینه لازم برای آن هستیم پخش خواهیم کرد . امیدواریم که بتوانیم این فیلم مستند را در نوامبر 2015 در جشنواره فیلم اقیانوس آبی  Blue Ocean Film Fest در سنت پیترزبورگ فلوریدا پخش کنیم و مطمئن باشید که صحنه های آن باور نکردنی خواهد بود . یکی از لحظه های مورد علاقه من زمانی است که یک هامور تقریبا 2 متری دهانش را باز کرد و یک باراکودا را درست جلوی یکی از پنجره های آکواریوس بلعید . من تا بحال چنین صحنه ای را ندیده بودم و شب هنگام هم تا بحال تجمع پلانکتونها را که شبیه به گردباد و طوفان ظاهر میشوند مشاهده نکرده بودم . ما همچنین دوربینهای مخصوصی داشتیم که این امکان را برایمان فراهم میکرد تا بدون داشتن چراغ قوه بتوانیم زیر آب را ببینیم و میتوانستیم پنهانی ماهیان را دید بزنیم بدون اینکه به دلیل حضورمان فرار کنند . تجربه ای خارق العاده بود که ارزش تمام آن سسهای تندی را که خورده بودم داشت .

 

منبع : مجله اسکوبا دایوینگ